|
یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:عاشقانه, عشق,عشق پاک,من از عشق لبریزم, دوست داشتن,, :: 13:36 :: نويسنده : ترنم
مدت زیادی از زمان ازدواجشان می گذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیب های خاص خودش را داشت. زن که گله های بسیاری داشت بدون اینکه سرخود را بلند کند، شروع کرد به نوشتن.
جمعه 6 مرداد 1391برچسب:عاشقانه, عشق,عشق پاک,من از عشق لبریزم, دوست داشتن,, :: 10:18 :: نويسنده : ترنم
روزی یکی از خانه های دهکده آتش گرفته بود. زن جوانی همراه شوهر و دو فرزندش در آتش گرفتار شده بودند. شیوانا و بقیه اهالی برای کمک و خاموش کردن آتش به سوی خانه شتافتند. وقتی به کلبه در حال سوختن رسیدند و جمعیت برای خاموش کردن آتش به جستجوی آب و خاک برخاستند شیوانا متوجه جوانی شد که بی تفاوت مقابل کلبه نشسته است و با لبخند به شعلههای آتش نگاه میکند. شیوانا با تعجب به سمت جوان رفت و از او پرسید: ”چرا بیکار نشستهای و به کمک ساکنین کلبه نرفتهای!؟” ادامه مطلب ... |